چالش های فریلنسینگ چیست | 20 مورد از فراز و نشیب های فریلنسر
- توسط: علیرضا معتمدی
- 5 آذر 1399
- 0 نظر
- لایکبرخلاف1
- 7110 نمایش
احتمالا اگه راجع به زندگی و کار یک فریلنسر شنیده باشید، تو لحظات اول حس خیلی خوبی بهش پیدا کردید و با خودتون گفتید : چه کار باحالی دارن فریلنسرها. ما هم قبول داریم. این قشر از افراد کار خیلی جذاب و باحالی دارن ولی باید این رو بدونیم که بی شک همهی مشاغل یک سری پستی بلندیها دارن. تو این پست وبلاگ قصد دارم راجع به چالش های فریلنسینگ (این شغل پرطرفدار و دلچسب) صحبت کنم.
ورود به هر حرفهای اعم از ورزشی، علمی، نظری و ….. بدون دست انداز و سختی و آسونی نمیشه! موندن تو اون حرفه هم باز بالا و پایینهای خودشو داره. فریلنسینگ هم به عنوان یک حرفه و شغل مشمول این قائده میشه. همین هم باعث شده من این متن رو تحت عنوان ” چالش های فریلنسینگ ” بنویسم.
وقتی اسم چالش های فریلنسینگ میاد، ناخودآگاه یه آهی توسط فریلنسرها کشیده میشه که یادآور مسیریه که طی کردن و قراره طی کنن. حالا این مسیر چه سختی و آسونی هایی برای فریلنسرها داره ؟ دقیقا بحث این مقالهست.
به نظرم قبل از این که بریم سراغ صحبت کردن راجع به چالش های فریلنسینگ ، بهتره یه توضیحی راجع به فریلنسر و فریلنسینگ بدم.
فریلنسینگ چیست
فریلنسینگ ، شیوهای برای کار کردنه. کار کردن به شیوهی فریلنسینگ یعنی این که شخص تصمیم میگیره بدون این که تحت نظر ارگان خاصی باشه و برای شخص مشخصی به طور بلند مدت کار کنه، از مهارتهاش استفاده میکنه و به طور پروژهای برای کارفرماهای مختلف کار میکنه.
لازمهی ورود به فریلنسینگ، داشتن مهارتیه که بشه باهش کار کرد و محصول یا خدمات رو به طور آنلاین برای کارفرما ارسال کرد.
مهارتهایی مثل برنامه نویسی، طراحی گرافیک، مترجمی، معماری، طراحی دوخت، تولید محتوا، نویسندگی و … جزو مهارتهایی هستن که میشه با استفاده از اونها، به شیوهی فریلنسری یا همون فریلنسینگ کار کنیم.
به کسی که شیوهی فریلنسینگ رو برای کار کردن انتخاب میکنه، میگن فریلنسر.
فکر میکنم توضیح بیشتر راجع به این موضوع، از حوصلهی این پست وبلاگ به دور باشه. پس آماده بشیم برای مبحث اصلیمون که چالش های فریلنسینگ هست.
چالش های فریلنسینگ چه چیزهایی هستن
شروع مسیر فریلنسینگ ساده نیست
شما از زمانی که تصمیم میگیرید فریلنسری رو به عنوان شغلتون انتخاب کنید، تا زمانی که به درآمد برسید و به قولی دستتون به دهنتون برسه، درگیر چالش های فریلنسینگ میشید که تقریبا همهی فریلنسرها درگیرش بودن و شاید هنوز هم باشن.
فکر میکنم بهتر باشه این مورد از چالش های فریلنسینگ رو به چند دسته تقسیم کنم تا بتونیم اونها رو دقیق تر بررسی کنیم.
فریلنسینگ بین عموم مردم شناخته شده نیست
شاید با خودتون بگید : مگه مهمه که بقیه فریلنسینگ رو بشناسن یا نه ؟ ما میخوایم کارمونو بکنیم دیگه، با بقیه چکار داریم ؟
ولی من به عنوان شخصی که مدتهاست به این شیوه دارم کار میکنم، جا داره بهتون بگم که شاید این موضوع خیلی مهم به نظرتون نرسه ولی بالاخره یه جایی شما رو دچار مشکل میکنه. البته این مسئله رو خودمون میتونیم با منطق و زیرکی به خوبی حل کنیم.
ما برای این که بتونیم از این چالش فریلنسینگ جون سالم به در ببریم، باید سعی کنیم شیوهی کار کردنمون رو به طور درست و دقیقی برای اطرافیانمون جا بندازیم.
مثلا میتونیم براشون با حوصله توضیح بدیم که از صبح تا شب چه کارهایی انجام میدیم، چطوری کارامون رو پیش میبریم، با چه مشکلاتی حین کار مواجه میشیم و … .
اینطوری مطمئنا کمی از اون ناآگاهی بیرون میان و میتونن راحتتر بپذیرن که فریلنسینگ هم نوعی شغله.
غیر از این، شما میتونید با خوب کار کردن و کسب درآمد بالا، به اطرافیان نشون بدید این کاری که همیشه مشغولش هستید، واقعا کاره. تفریح و سرگرمی و وقت تلف کردن نیست.
درسته توضیح شغلتون و توجیه دیگران، میتونه یکی از اساسی ترین و سخت ترین چالش های فریلنسینگ باشه ولی موردی نیست که همیشه مجبور باشید بار سنگینش رو به دوش بکشید.
در شروع فریلنسینگ باید صبور باشید
یکی دیگه از چالش های فریلنسینگ اینه که شما رو سریع به درآمد بالا و رویایی نمیرسونه.
اگه از هر فریلنسری بپرسی : آیا در ابتدای مسیر درآمد بالایی داشتی و میتونستی یه زندگی رو راه ببری ؟ قطعا جوابش ” نه” هست.
چرا ؟ چون باید به قدری کار کنیم و وقت بذاریم و انرژی صرف کنیم تا با تجربه بشیم و بتونیم پروژههای بیشتر و بزرگتری بگیریم.
غیر از این، یکی دیگه از چالش های فریلنسینگ اینه که از همون ابتدا شناخته شده نیستی و باید کلی تلاش کنی و تو شبکههای اجتماعی مختلف یا سایتهای فریلنسری حضور داشته باشی تا دیده بشی و کارفرماها بتونن پروژههاشون رو بهت بسپرن.
پس، در ابتدا ممکنه اصلا دیده نشید و پروژهای بهتون سپرده نشه. تو این شرایط، فکر میکنید یکی از بزرگترین چالش های فریلنسینگ ، همینه.
در حالی که اگه سعی کنید نمونه کارهای باکیفیتی بسازید و شبکههای اجتماعی فعالی داشته باشید، نم نم دیده میشید و به راحتی این مورد از چالش های فریلنسینگ رو پشت سر میذارید.
این پست وبلاگ سایت فریلنسری upwork که راجع به نمونه کار فریلنسرها هست، میتونه جالب به نظر برسه. اگه دوست دارید مطالعهاش کنید، کلیک کنید.
لازمه که این مقاله رو هم بخونی : ورود به فریلنسینگ
شروع فریلنسینگ نیاز به پشتوانهی مالی داره
این مورد از چالش های فریلنسینگ ، میتونه به مورد قبلی مربوط بشه. تو مورد قبلی اومدیم گفتیم که فریلنسرها باید صبور باشن چون تا جایی که ما تجربه کردیم و دیدیم، فریلنسرها تو روزهای ابتدایی فعالیت فریلنسریشون درآمد بالایی ندارن چون مسیر گرفتن پروژه پیچ و خم زیادی داره.
اگر یک شخص مهارتی نداشته باشه، باید شروع کنه به انتخاب و یادگیری یک مهارت که بتونه با کمک اون وارد فریلنسینگ بشه و فعالیت فریلنسریاش رو شروع کنه. این شخص برای این که مهارتی رو یاد بگیره، بی شک نیاز به یک سری تجهیزات اولیه داره. پس باید پشتوانهی مالی داشته باشه تا بتونه لوازم مورد نیازش رو مهیا کنه. مثلا اگر یک فردی بخواد یکی از شاخههای رشتهی طراحی گرافیک رو انتخاب کنه و یاد بگیره، نیاز داره لپ تاپی تهیه کنه که حداقل نیازهاش رو براورده کنه.
یا اگر فردی بخواد تو زمینهی عکاسی حرفهای کار کنه، علاوه بر لپ تاپ باید دوربین و تجهیزات نور مناسبی هم داشته باشه.
دیگه اگه بخوام همهی رشتههای فریلنسینگ رو مثال بزنم، مطمئنا حوصلهتون سر میره.
غیر از لوازم و تجهیزات مورد نیاز، هر فردی برای این که این مهارت ها رو یاد بگیره نیاز داره که هزینهای رو برای خرید دورهها و کلاسهای آموزشی صرف کنه و حتی بعد از یادگیری مهارتها و ورود به بازار کار، حس میکنه که باید برای ارتقا خودش تبلیغات کنه. همین تبلیغات هم میتونه هزینهبر باشه.
البته شاید این هزینهها رقم قابل توجهی برای خیلی از ما ها نباشه ولی شما تصور کنید یک فردی هنوز پروژههای زیادی رو انجام نداده و تازه کاره… مطمئنا ماههای اول با این مورد از چالش های فریلنسینگ باید دست و پنجه نرم کنه.
نداشتن نمونه کار یکی دیگه از چالش های فریلنسینگ هست
یکی از چالش های فریلنسینگ که در ابتدای مسیر فریلنسر شدن درگیرش هستیم، موضوع نداشتن نمونه کار هست. البته تو موارد قبلی هم به این موضوع اشاره کردیم ولی از اونجایی که مورد مهمی هست، لازم دونستم بار دیگه تو بخش جداگونهای بهش بپردازم.
فریلنسرها برای شروع کار و گرفتن پروژه، نیازی به داشتن سابقه کار ندارن. برای اکثر کارفرماها مهم نیست که شما قبلا برای کدوم ارگانها کار کردید و تحت نظر چه ادارات و شرکتهایی بودید.
نکتهای که برای همهی کارفرماها مهم و قابل توجه هست، نمونه کارهای فریلنسره. کارفرما با دیدن نمونه کارهای فریلنسرهای مختلف و بالا پایین کردن سطح کیفیت کارشون، میتونه بهتر تصمیم بگیره که پروژهاش رو به کدوم فریلنسر برون سپاری کنه.
سوالی این جا پیش میاد : اون دسته از افرادی که تازه کارشون رو شروع کردن، چطوری نمونه کار داشته باشن ؟
شاید فکر کنید قضیهی تازه کار بودن و داشتن نمونه کار مثل موضوع مرغ و تخم مرغ باشه و بگید : اول مرغ وجود داشته با تخم مرغ ؟ ما وقتی تازه کار هستیم و تا به حال پروژهای نگرفتیم، چطوری نمونه کار داشته باشیم که بتونیم به کمک اون نمونه کار، پروژههای بعدی رو بگیریم ؟
الآن جواب این سوال رو بهتون میدم.
اول بهتون میگم که “اصلا نترسید” . این چالش فریلنسینگ به راحتی قابل حل شدنه و فقط و فقط اول مسیر فریلنسر شدن باهش درگیر هستید.
شما مجبور نیستید پروژههای انجام شدهتون رو به عنوان نمونه کار در نظر بگیرید. شما میتونید از راههای دیگه هم نمونه کار بسازید و اونها رو در معرض دید مخاطبهاتون قرار بدید.
پروژههای فرضی ایجاد کنید
یکی از راههای ساخت نمونه کار در اول مسیر فریلنسر شدن، ایجاد کردن پروژههای فرضی هست. یعنی چی ؟ یعنی اینکه ما فریلنسرها میتونیم خودمون پروژههایی رو تو ذهنمون تداعی کنیم و شرحش بدیم و اون رو به عنوان یک پروژهی کاملا جدی انجام بدیم.
مثلا اگر فریلنسر طراحی گرافیک هستید و هنوز نمونه کار نساختید، میتونید خودتون پروژهی طراحی پوستر یک آلبوم موسیقی رو ایجاد کنید و شروع کنید به انجام دادنش.
تمرینهاتون رو هم به عنوان نمونه کار در نظر بگیرید
مطمئنا شما برای این که مهارتی رو یاد بگیرید، نیاز به تمرین فراوان دارید. تمرینهایی که حین یادگیری مهارت انجام میدید هم میتونن جزو نمونه کارهای شما محسوب بشن. البته توجه داشته باشید که این تمرینها نشون دهندهی سطح کیفیت کاری حال حاضر شما باشن.
اگه بخوام راجع به ین موضوع صحبت کنم، باید بخش عظیمی از این پست رو به چگونگی ساخت نمونه کار واگذار کنم. پس فعلا این دو مورد رو داشته باشید و اگه دوست دارید بیشتر راجع بهش بدونید، تو یک پست وبلاگ دیگه به طور تخصصی به این موضوع پرداختم. میتونید اون رو مطالعه کنید.
برای مطالعهی پست وبلاگ ساخت نمونه کار فریلنسری، کلیک کنید.
سبک زندگی فریلنسری متفاوته
اگه تا امروز دانش آموز بودی، دانشجو بودی، کارمند بودی، فروشنده بودی یا … و الآن میخوای فریلنسر بشی، باید بهت بگم که خودت رو برای سبک جدیدی از کار و زندگی آماده کن.
مگه سبک کار و زندگی فریلنسرها چه فرقی با بقیه مشاغل میکنه ؟
جونم برات بگه که فریلنسینگ از ریشه و بن با بقیه مشاغل در تضاده و یکی از اصلیترین چیزهایی که باعث ایجاد این تفاوت میشه، داشتن استقلال در فریلنسینگ هست.
فریلنسرها آزادی عمل زیادی دارن چون تحت نظر فرد خاصی کار نمیکنن و خودشون تعیین میکنن که چه موقع، چقدر، کجا و برای چه کسی کار کنن.
از این رو، فریلنسرها میتونن بین 24 ساعت شبانه روز، خودشون انتخاب کنن که چه ساعاتی رو به کار اختصاص بدن. ممکنه یکی صبحا دلش بخواد بخوابه و بعد از ظهر یا حتی شب کارش رو شروع کنه. یکی هم برعکس. همینطور تو انتخاب محیط کار هم دستشون بازه. هر فریلنسر میتونه انتخاب کنه که تو خونه کار کنه یا تو کتابخونه یا کافه یا هر جای دیگه که فکرشو بکنی.
این که میتونن تصمیم بگیرن چند ساعت از روز رو کار کنن دیگه اوج ماجراست.
خب اینا که خیلی جذابن و جزو مزایای فریلنسینگ محسوب میشن. پس چرا من جزو چالش های فریلنسینگ قرارشون دادم ؟
نکته همینجاست. خیلی از فریلنسرها به خاطر این مزایای جذاب زندگی فریلنسری میان تو این حرفه ولی نمیتونن از این مزایا به خوبی استفاده کنن. خودمونی اگه بخوام بگم، جنبهاش رو ندارن.
تو این شرایط، همهی این موارد میرن تو دستهی چالش های فریلنسینگ و عملا این شیوهی کار کردن برای این دسته از افراد، نامناسب به نظر میاد.
بیایم این مورد از چالش های فریلنسینگ رو از چند جهت مورد بررسی قرار بدیم.
برنامه ریزی فریلنسرها باید دقیق باشه
احتمالا با مطالعهی این پست تا همین جا متوجه شدید که چرا برنامه ریزی برای فریلنسرها موضوع حیاتیای هست.
فریلنسرها تحت نظر خودشون کار میکنن و تنها کسی که میتونه کار و زندگی اونها رو سر نظم بیاره، خود اونها هستن.
یکی از مهمترین چالش های فریلنسینگ اینه که اگر یک فریلنسر خودش رو خوب نشناسه و عادات و روحیاتش رو ندونه، شدیدا ضربه میخوره. دلیلش هم اینه که فریلنسرها باید با توجه به شناخت خودشون، برنامه ریزی دقیقی برای کار و زندگیشون بچینن.
مثلا هر فریلنسری باید بدونه که چه ساعاتی از شبانه روز عملکردش بهتره و بازدهیاش بیشتره تا بتونه مشخص کنه که چه ساعاتی رو به کار بپردازه.
باید بدونه که برای هر پروژه حدودا چقدر زمان نیاز داره تا بتونه تصمیم بگیره که با توجه به برنامه ریزی، پروژههای پیشنهادی رو قبول یا رد کنه.
باید تعادلی بین کار و زندگی فریلنسرها وجود داشته باشه
آخ آخ آخ … رسیدیم به یکی از اصلیترین چالش های فریلنسینگ .
از اونجایی که فریلنسرها آزادی زیادی تو کارشون دارن، ممکنه به خاطر این که به درآمد بالایی برسن زمان زیادی رو صرف کار کردن کنن یا برعکس، چون کسی بالا سرشون نیست ممکنه تنبلی کنن و کارها رو پشت گوش بندازن.
هر دو مورد میتونه شدیدا به کار و زندگی فریلنسرها آسیب جدی وارد کنه.
شما تصور کن یک فریلنسر واسه این که درآمدش رویایی و سطح بالا باشه، صبح تا شب و شب تا صبح کار کنه و به خودش فرصت زندگی کردن نده. مثل روز روشنه که این فریلنسر بعد از گذشت مدتی، نه تنها از کار زده میشه، بلکه زندگی و سلامتی جسمی و روحیاش رو هم از دست میده. (این از نظر صدمه به زندگی شخصی)
برعکسش هم همینه. تصور کن یک فریلنسر پروژه رو قبول میکنه ولی میگه : حالا که کسی زور نکرده همین الآن کارا رو پیش ببرم. بذار کیف کنم فعلا، بعدا انجام میدم. این “بعدا” هیچوقت نمیرسه تاااا شب قبل از تحویل پروژه که باید از همه چیش بزنه تا اون کار رو تحویل بده.
تو این شرایط، در اکثر مواقع پروژه رو نمیتونن سر وقت تحویل کارفرما بدن. غیر از این، پروژه کیفیت بالایی نداره چون هول هولی انجام شده. باز هم غیر از این، رضایت کارفرما به فنا میره و هم خود این کارفرما، هم کارفرماهای احتمالی که ممکن بود در آینده از طرف همین فرد به سمتش بیان رو برای همیشه از دست میده.
ایجاد کردن تعادل بین کار و زندگی از مهم ترین موضوعات برای فریلنسرها مطرح میشه و اگه بهش توجهی نشه، از جمله اصلیترین چالش های فریلنسینگ محسوب میشه.
انزوا در کمین فریلنسرهاست
یکی از چالش های فریلنسینگ اینه که بعضی از فریلنسرها رو با مشکل منزوی شدن رو به رو میکنه. حالا بیاید با هم ببینیم دلیلش چیه.
خیلی از ما فریلنسرها برای رسیدن به درآمد بالا و داشتن زندگی رویایی، پروژههای زیادی میگیریم (تا حدی که نمیتونیم خیلیهاشون رو انجام بدیم) در نتیجه، تموم روز و شبمون رو یه گوشه با لپتاپمون میگذرونیم.
از طرفی، خیلی از ما فریلنسرها تو خونه کار میکنیم (اصطلاحا، خونه دفتری داریم) و حین کار کردن که بخش عظیمی از زمانمون رو صرفش میکنیم، تو خنه دفتری تنهاییم و کسی رو نمیبینیم. برخلاف بقیه مشاغل که یا با ارباب رجوع باید سر و کله بزنن، یا با همکارا در ارتباطن.
تو این شرایط، زمینه برای بروز علائم منزوی شدن فریلنسرها مهیا میشه و اونها رو به این سمت پیش میبره.
البته نمیشه گفت انزوا دامن گیر همهی فریلنسرها میشه. خیلی از فریلنسرها هستن که به اندازه پروژه میگیرن، به موقع کارشون رو شروع میکنن، سر تایم مشخصی به زندگی خودشون و کارهای شخصیای که دارن، میپردازن و در کل حواسشون به خودشون هم هست. خب مشخصه این دسته از فریلنسرها این مورد از چالش های فریلنسینگ رو نمیچشن چون فقط و فقط سرشون گرم کار نیست.
در کنار کار، تفریح میکنن، دوست و آشناهاشون رو میبینن، با بقیه ارتباط برقرار میکنن و … . همهی اینها باعث میشه این مورد از چالش های فریلنسینگ تو زندگیشون کمرنگ بشه.
خیلی موارد دیگه هم هست که جزو این دسته از چالش های فریلنسینگ محسوب میشه ولی به خاطر این که موارد زیادی برای گفتن هست، ترجیح میدم از هر کدوم مثالهای کمتری بزنم.
فریلنسینگ نیاز به قدرت ارتباطی قوی داره
احتمالا اگه شما هم حتی برای مدت کوتاهی فریلنسر بودن رو تجربه کرده باشید، این موضوع رو درک کردید که کار کردن به این سبک تا چه حد نیاز به ارتباطات قوی داره.
از سر و کله زدن با کارفرماهای مختلف سر گرفتن یا نگرفتن پروژه بگیر تا ارتباط باهشون حین انجام هر پروژه. از اینها هم که بگذریم، موضوعی که نیاز به داشتن قدرت ارتباطی قوی رو پر رنگتر میکنه، برقراری ارتباط با بقیه متخصصهای زمینهی فعالیت ماست.
یعنی من به عنوان یک فریلنسر، باید خودم رو آماده کنم که بتونم با کارفرما ارتباط درست و حرفهای داشته باشم و با حال خوبی با هم وارد تعامل بشیم. غیر از این، هر وقت که حین انجام پروژه با مشکلی مواجه شدیم، باید انقدر روی خودم کار کرده باشم که بتونم شرایط رو مدیریت کنم و از کوره در نرَم.
ممکنه خیلی از افرادی که از قدیم قدرت ارتباطی خوبی نداشتن، این موضوع رو از جمله چالش های فریلنسینگ در نظر بگیرن. برعکس، خیلی از افراد هستن که تو زمینهی ارتباط برقرار کردن قوی و کار بلد هستن و این مورد رو نه تنها از چالش های فریلنسینگ نمیدونن، بلکه از اون به عنوان یک نکتهی قوت یاد میکنن.
اینها همه به کنار… ما فریلنسرها چون تحت نظر ارگان خاصی کار نمیکنیم، اعتبارمون باید توسط خودمون به وجود بیاد. پس نیازه که بعد از گذشت مدتی کار کردن، خودمون رو به سمت افرادی بکشیم که تو حرفهی ما حرفی برای گفتن دارن. گشتن با چنین افرادی میتونه سطح ما رو بالاتر ببره و بهمون اعتبار بیشتری ببخشه. لازمهی ارتباط برقرار کردن با این دسته از افراد، داشتن قدرت برقراری رابطه هست.
فریلنسینگ بدون کسب تجربه هیچه
ای کسانی که میخواید سریع فریلنسر بشید و بلافاصله به درآمد خفنی برسید، بدانید و آگاه باشید که فریلنسینگ به این سادگیا شما رو به اوج نمیرسونه.
یکی از چالش های فریلنسینگ اینه که ما رو همه جوره بالا و پایین میکنه تا به نقطهی مطلوبی برسیم. وقتی که فریلنسر شدن رو انتخاب میکنیم، باید خودمون رو آماده کنیم واسه کسب تجربه از همهی اتفاقاتی که تو کسب و کارمون ایجاد میشه.
این که حین انجام پروژه با مشکلات زیادی مواجه میشیم، چیز بدی نیست چون به هر حال این سبک کار کردن کلا یکمی نو و عجیبه. چیزی که مهمه و اگه کسی بهش توجه کنه برندهست، اینه که از همهی این مشکلات درس بگیره و تو پروژههای بعدی حسابی جبران کنه.
هیچ چیزی به اندازهی درس گرفتن از اشتباهات گذشته نمیتونه ما رو بالا بکشه. اینو حتما وقتی با مشکل یا اشتباهی مواجه میشید به یاد بیارید.
حالا این اشتباهات ممکنه تو مهارتهای سخت مثل مهارتی که الآن داری باهش کار میکنی باشه، میتونه تو مهارتهای نرم هم باشه. مهارتهای نرم مثل مدیریت زمان، مدیریت استرس، مهارت مذاکره و … .
تو هرکدوم اینها اگه میلنگی، سعی کن رفعشون کنی که روز به روز بهتر و بهتر بشی.
اینم یکی دیگه از چالش های فریلنسینگ که خیلیا درگیرش هستن چون حوصلهی کسب کردن تجربه و یاد گرفتن از اشتباهات رو ندارن.
فریلنسرها پیوسته باید در حال پیشرفت باشن
میخوام بی تعارف یکمی باهتون صحبت کنم. ما بدون ارتقا دادن خودمون نمیتونیم نیاز همهی کارفرماها رو بدیم. صرفا اگه تو یک دوره آموزشی واسه مهارتمون شرکت کردیم و یکی دوتا نمونه کار ایجاد کردیم به این معنی نیست که دیگه فریلنسر موفقی شدیم و میتونیم از پس پروژهی هر کارفرمایی بربیایم.
فریلنسر با پیشرفت و ارتقا دادن مهارتهاش میتونه کسب و کارش رو زنده نگه داره چون مهارتها دارن گستردهتر میشن و نیاز کارفرماها هم روز به روز داره پیچیدهتر میشه.
خیلی از فریلنسرها میگن این مورد یکی از خستهکنندهترین چالش های فریلنسینگ محسوب میشه ولی به نظر من تو این دوره و زمونه که همهی علوم دارن به سرعت رشد میکنن، ما هم باید تو این جریان بیفتیم و خودمون رو بالا بکشیم.
سر و کله زدن با کارفرماها داستانه
یکی دیگه از چالش های فریلنسینگ اینه که شما برای یک نفر کار نمیکنید بلکه برای انجام هر پروژه باید با کارفرماهای مختلفی وارد تعامل بشید.
از اونجایی که برقراری ارتباط با کارفرماها در قالب فضاهای مجازی و غیر حضوری هست، یکمی قضیه پیچیدهتر میشه.
مطمئنا ارتباط برقرار کردن با افراد به صورت حضوری و چهره به چهره، خیلی سادهتره چون سو برداشتها کمتر پیش میاد. به خاطر این که ما فریلنسرها به اجبار باید دورادور با کارفرماهامون ارتباط برقرار کنیم، این مورد از چالش های فریلنسینگ به وجود میاد.
کارفرماهایی که به تور ما فریلنسرها میخورن، ممکنه از هر قشری باشن. حتی ممکنه اصلا ایرانی نباشن. پس زمینه برای بروز اختلافات و سو تفاهمها آماده میشه.
خود من کارفرماهای زیادی رو دیدم که با دادن نظرهای غیر معقول یا با چونه زدن بیش از حد سر قیمت و … رفتن رو اعصاب خودم و بقیه فریلنسرها. این قضیه طوری هم هست که نمیشه پیشبینی کرد، مثلا قبل از شروع کردن تعامل من به عنوان یک فریلنسر نمیتونم متوجه بشم که آیا با این کارفرما به مشکلی برمیخورم یا نه.
از همین رو، ما فریلنسرها باید روی خودمون کار کنیم تا بتونیم این مورد از چالش های فریلنسینگ رو با موفقیت پشت سر بذاریم چون نمیتونیم کاری کنیم که همهی کارفرماها خوب و ایدهآل باشن.
فریلنسرها باید تو همهی زمینهها اطلاعات داشته باشن
شاید کمی عجیب به نظر برسه ولی در واقع فریلنسرها باید سعی کنن تو هر زمینهای اطلاعات داشته باشن. دلیلش چیه ؟ دلیلش اینه که بسته به مهارتی که داریم، ممکنه پروژههایی بهمون پیشنهاد بشن که هدفشون فعالیت تو حیطهی خاصی باشه. احتمالا خیلی از افراد هستن که راجع به اون زمینه چیزی نمیدونن ولی شما به عنوان یک فریلنسر باید به اندازهی کارفرما یا حتی بیشتر از اون، راجع به کاری که میخواد انجام بده اطلاعات داشته باشید.
یکی از چالش های فریلنسینگ دقیقا همینه. مثلا اگر شما فریلنسر طراحی گرافیک هستی و یک فردی برای تئاترش نیاز به پوستر داشت و پروژهاش رو بهتون سپرد، باید دربارهی موضوع و داستان اون تئاتر اطلاعات زیادی داشته باشی و به اون موضوع واقف باشی تا بتونی ایدههای نابی بدی.
تو فریلنسینگ، تنبلی تعطیله
هیچوقت این رو فراموش نکنید که شما با فریلنسر شدن، مسئول کار و زندگی خودتون میشید. هیچ فریلنسری رو نخواهید دید که تو کار و زندگی شخصیاش موفق باشه و تو انجام دادن وظایفش تنبلی کنه.
خیلی از فریلنسرهایی که حوصلهی منظم بودن و پیوسته انرژی گذاشتن واسه کار و زندگی رو ندارن، با این مورد از چالش های فریلنسینگ دست و پنجه نرم میکنن.
شاید از دور که به زندگی یک فریلنسر نگاه میکنی، با خودت بگی : چه زندگی راحت و لذتبخشی داره ! در صورتی که فریلنسرها برای اینکه بتونن کار و زندگیشون رو به خوبی پیش ببرن، باید بیشتر از هر فرد دیگهای وقت و انرژی صرف کنن و زحمت زیادی بکشن.
تصور کنید فریلنسرها باید تایم زیادی رو برای انجام دادن پروژهها صرف کنن و بخش عظیمی از تایم باقیمونده رو وقف تعامل با کارفرماها کنن. از طرف دیگه، برای زنده موندن اسمشون تو یاد مخاطبین و کارفرماها، باید شبکههای اجتماعی فعالی داشته باشن (که همین یک مورد میتونه به نوبهی خودش نصف روز رو ازشون بگیره).
بماند که وقت زیادی رو هم باید برای ارتقا و بالا بردن سطح داناییشون کنار بذارن. همهی اینها فقط مخصوص کار بود. شما فکر کن در کنار این، زندگی شخصی و تفریح و خانواده و رسیدگی به سلامت جسم و روح هم اضافه میشه.
واقعا اگه کسی تنبل باشه، اصلا نمیتونه کار و زندگیاش رو با هم به خوبی پیش ببره و قطعا نمیتونه این مورد از چالش های فریلنسینگ رو هضم کنه.
چالش های فریلنسینگ ممکنه از فردی به فرد دیگه متفاوت باشه پس نمیشه گفت تو این پست همهی چالش های فریلنسینگ رو مرور کردیم. به هر حال ممکنه بعضی از فریلنسرها باشن و با چالشی رو به رو شده باشن که به ذهن من نرسیده باشه.
این پست رو همینجا به پایان میرسونم و ازتون میخوام که بدونید اگر راهی رو با عشق و علاقه شروع کردید، ایمان داشته باشید که میتونید به هر شکلی که شده چالشهای مسیرش رو پست سر بذارید.
موفق و شاد باشید.
جست و جو کنید …
دستهبندی مقالات
- آموزش فریلنسینگ (57)
- سبک زندگی (6)
- کافه کاخُن (16)
- کتاب خونه (3)
- مهارتهای فریلنسری (8)
آخرین نوشته ها …
متن بیو برای کسب و کار فریلنسرها چرا و چقدر مهم است؟
29 خرداد 1402اخطارهای فریلنسری | 11 هشدار برای فریلنسرها
21 خرداد 1402
ارسال یک پاسخ